چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه فرسودگی شغلی و تاثیر صنعت با سلامت روان با توجه به نقش تعدیلگر سرسختی روانشناختی و عزتنفس سازمانمحور بود. روش پژوهش پیمایشی از نوع توصیفی است. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان شاغل در بخش ستاد و عملیات شرکت گاز خوزستان- اهواز بود (320N = ). بر همین اساس، تمامی اعضای جامعه به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمعآوری دادهها، از پرسشنامههای سلامت روان گلدبرگ و هیلر، فرسودگی شغلی مسلچ، سرسختی روانشناختی کیامرثی و عزتنفس سازمانمحور پیرس و همکاران استفاده شد. تحلیل دادهها از طریق تحلیل رگرسیون چندگانه و با استفاده از نرمافزار SPSS-22 انجام گرفت. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که فرسودگی شغلی با سلامت روان رابطه منفی و معنیداری دارد. علاوه بر این، سرسختی روانشناختی و عزتنفس سازمانمحور توانستند رابطه میان فرسودگی شغلی و سلامت روان را تعدیل کنند.
در این مقاله قصد دارم به این سوال بپردازم که چرا سلامت روان در محل کار اهمیت دارد؟ بیاییم کمی در مورد آمارهای کشورهای صنعتی صحبت کنیم. بر اساس گزارش سال 2021 وضعیت سلامت روان در آمریکا، اضطراب به بالاترین سطح خود (از زمان شروع همهگیری کرونا) رسیده است و میزان افسردگی در بین افراد سه برابر شده است. افسردگی باعث غیبت و کاهش بهره وری در سازمان ها شده است که همین موضوع باعث ضرر بیش از 51 میلیارد دلار در سازمان ها شده که به یکی از پرهزینه ترین بیماری های آمریکا تبدیل شده است. علاوه بر این، هر سال بیش از 26 میلیارد دلار هزینه درمان مستقیم کارکنان است. حتی زمانی که مسائلی که باعث ایجاد افسردگی در یک کارمند می شود، مربوط به کار نباشد، سلامت روان آن ها بر عملکرد شغلی آن ها تأثیر می گذارد. امروزه بیش از 160 میلیون نفر بخشی از نیروی کار ایالات متحده هستند و به طور میانگین یک کارمند تمام وقت تقریباً نیمی از زندگی (در حالت بیداری) خود را در محل کار می گذراند. طبق نظرسنجی کار و رفاه 2022 APA، تقریباً دو نفر از هر پنج (39٪) از کارکنان و کارمندان گزارش داده اند که محیط کار آن ها تأثیر منفی بر سلامت روان آن ها داشته است. در صورت درمان نشدن بیماریهای روانی، میتوانند باعث افزایش نرخ ناتوانی و بیکاری شوند و در نتیجه ما در جامعه شاهد کارکنانی هستیم که استخدام شده اند و آموزش سازمانی دیده اند اما دیگر قادر به انجام وظایف خود نمی باشند. این موضوعی است که امروزه در بسیاری از سازمان های ایرانی می توانید مشاهده کنید. زمانی که سلامت روان کارکنان کاهش یابد و آنان از کار خود استعفا دهند، زمان و هزینه بیشتری برای یافتن، استخدام و آموزش یک کارمند جدید باید صرف شود. یک نکته مهم دیگر هم این است که همه کارکنانی که از افسردگی رنج می برند به دنبال درمان نیستند. طبق بررسی روانشناسان صنعتی و سازمانی کسانی که افسردگی متوسط را گزارش می کنند، 57 درصد مواقع کمک می گیرند. کسانی که گزارش می دهند از افسردگی شدید رنج می برند، حتی کمتر به دنبال کمک هستند. آن ها فقط در 40 درصد مواقع به متخصصان روانشناسی و روانپزشک مراجعه می کنند. این موضوع به خاطر وجود انگی است که در جامعه ایران به کسی که یک اختلال روانپزشکی دارد وارد می شود به گونه ای است که کارمندان ممکن است تمایلی به درمان نداشته باشند. آنها می ترسند که ممکن است شغل آنها را به خطر بیندازد، بنابراین از درمان اجتناب می کنند، علیرغم این واقعیت که عدم درمان می تواند به کاهش عملکرد شغلی منجر شود. پس همان طور که مشخص است موضوع سلامت روان در سازمان ها پیچیده تر است آن چیزی است که بسیاری از مدیران فکر می کنند. با کیارا آکادمی همراه باشید تا در مورد اهمیت سلامت روان اطلاعات کاربردی را کسب نمایید.